صدای پای آب نثار شبهای خاموش مادرم! اهل كاشانم روزگارم بد نیست. تكه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی. مادری دارم، بهتر از برگ درخت. دوستانی، بهتر از آب روان. و خدایی كه در این نزدیكی است: لای این شب بوها، پای آن كاج بلند. روی آگاهی آب، روی… بیشتر »
کلید واژه: "شعرهای عاشقانه"
از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی ات کنند یوسف!به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که… بیشتر »
آخرین نظرات