از باغ می برند چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی ات کنند یوسف!به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که… بیشتر »
کلید واژه: "درنا"
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم فارغ از خود شدم وکوس انا الحق بزدم هم چو منصور خریدار سر دارشدم غم دلدار فکنده است به جانم شرری که به جان آمدم و شهره ی بازار شدم در… بیشتر »
گفتند یار سفرکرده باز می رسد بیش از هزار سال گذشت و خبر نشد گفتند مستجاب می شود گر دعا کنید ما را چرا دعای فرج کارگر نشد بیشتر »
آقاببخش که کوچه پس کوچه های شهر از من برای آمدنت آماده ترند….. وخدا خواست که یک عمر یعقوب نبیند شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد تعجیل در فرج… بیشتر »
گم نام یعنی کسی که …. دنیا را حتی به اندازه یک نام نمی خواهد… شادی روح تمام شهدا صلوات… بیشتر »
آخرین نظرات